پروفایل کاربری


عشـــــــــــــــق واقعـــــــــــــی

عشـــــــــــــــق واقعـــــــــــــی

نام: بهزاد
.........................................................
جنسیت: مرد
.........................................................
محل سکونت: آذربايجان شرقي
.........................................................
سن: 30 / 10 / 1368
.........................................................
میزان تحصیلات: دانشجو
.........................................................
شماره تماس: اگه بخوای خصوصی بیا بدم بهت
.........................................................
ایمیل و ای دی یاهو: roze_Zard660
.........................................................
درباره من: همین امروز دوستم بدار شاید فردایی نباشد.

نظرات شما عزیزان:

barbi
ساعت22:19---30 خرداد 1391
سلام ببخشيدpmدادم!!
خواستم بگم آدرس عكساموداري؟؟؟
اگه داري بهم بده ممنون


barbi
ساعت14:43---22 ارديبهشت 1391

من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…

من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…

من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…

و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود


barbi
ساعت12:00---12 ارديبهشت 1391
آهنگ زنگ من روی موبایلت با بقیه فـرق داشت ،



ولی آهنگ زنگت رو موبایلم مثـل بقیه بود ،



تـو به خـاطر اینکه بفهمی منـم ،



و من به خـاطر اینکه با هـر زنگ فکر کنم تـویـی...!


barbi
ساعت11:58---12 ارديبهشت 1391
سلام بهزادجون مرسي كه بهم سرزدي
واقعا خوشحالم كردي بازم بهم سربزن


miti
ساعت19:14---10 ارديبهشت 1391
ساحل.. گفتی که هرگز تو از من، نمیشی یه لحظه غافل، دوتا قلب عاشقونه، روی ماسه‌ها کشیدی، گفتی تار موی من رو، به همه دنیا نمیدی، به همه دنیا نمیدی، نه! مگه تو نگفته بودی، واسه تو رفیق راهم، ما چه نقشه‌ها کشیدیم، واسه فرداهای باهم، تو میگفتی که بمونیم، پاک و بی‌ریا و ساده، دستای همو بگیریم، توی پیچ و خم جاده، اما افسوس، آب دریا، قلبا رو از هم جدا کرد، دل سنگِ، آبیِ آب، لبامونو، بی‌صدا کرد، توی چشم به هم زدن‌ها، آب دریا، خاطراتم، حالا یه، دل واسه من بود، که اونم، مونده تو ماتم..... بمیرم، اون دم آخر، چی به روز عشقم اومد، هی نگاهش به من می‌افتاد، کاری از من برنیومد، می‌دیدم که لای موجا، داره دنبال دستم میگرده، با غم و... گریه و زاری، مگه عشقم برمیگرده؟ مگه عشقم... برمیگــــــرده! خون‌بهاشو من نمی‌خوام، عشقمو داری میگیری، دریا و، ساحل و سنگت، ای خدا کنه، بمیری! میبینم که لای موجا، دنبال دستم میگردی، ای خدا، خودت نگاه کن، دریا با دلم چه کــــــرده! اما افسوس، آب دریا، قلبا رو از هم جدا کرد، دل سنگ، آبی آب، لبامونو بی‌صدا کرد، توی چشم به هم زدن‌ها، حالا یه.... دل واسه من موند، که اونم، مونده تو ماتم....... از لب دریا و ساحل، هرکی یه خاطره داره! آخه دست خیلیا رو توی دست هم میذاره! دریا...... حرفی دارم اما، واسه‌ی گلایه دیره، از خدا میخوام که هیچوقت عشقتو ازت نگیره، اما نارفیقی کردی، کردی عشقمو نشونه، باشه اشکالی نداره، ما خدامون مهربونه....!

mitra
ساعت0:20---6 ارديبهشت 1391
vaaaaaaaaaaaaaay cheghadam ehsasati hastia

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در - ساعت - توسط بهزاد
|


Power By: LoxBlog.Com